یک سورپرایز بزرگ
دیروز تولد مامانی بود. شب قبلش خونه خاله دعوت بودیم و من تقریبا تولدمو فراموش کرده بودم اما همینکه وارد خونه خاله شدیم همه فشفشه بدست به استقبالم اومدن و کلی منو ذوق زده و خوشحال کردن البته تمام برنامه از طرف بابایی بود و خیلی منو شرمنده کرد. بعد هم با کادو دوباره ذوق مرگ شدم. یه سرویس طلای خیلی ناز. بالاخره که یکی از بیادموندنی ترین تولدهای عمرم شد. خیلی خوشحالم که هستم و خانواده ای اینقدر خوب و صمیمی دارم. بوس برای همه ...
نویسنده :
مامانی
10:26